باهام خدافظی نکرد.بدو ن خدافظی رفت،بی خبر رفت،بی صدا رفت،رفت تا فراموش بشه،رفت تا از یاد بره،رفت چون فکر میکرد لیاقتمو نداره،رفت اما جای قدمهاش رو قلبمه،رفت اما نگاهشو جا گذاشت،رفت اما هواشو جا گذاشت...اون که خودش دلش شکسته بود،پس معنی دلشکستنو،دلتنگیو،اشکو،لحظه های تنهاییوباید بدونه!!!!!!!پس چرا درکم نمیکنه؟!چرا خبری از دلم نمیگیره؟!رفت و رفت و رفت.رفتو من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود.
بهم میگفت هیچوقت فراموشم نمیکنه،اما خیلی ساده منو سپرد دست فراموشی۰منو با شعار اینکه ارزش عشقتو ندارم ترکم کرد.تا فهمید بدجوری عاشقش شدم،رفتو منو بی خبر از حالش گذاشت.اونی که حرفاش این بود:دوست دارم،هیچوقت فراموشت نمیکنم.......چقدر ساده ازم برید و رفت و ندید یکی این وسط با رفتنش تو هجوم لحظه های تنهایی پرپر میشه؟؟؟؟؟مگه نمیگن دل به دل راه داره؟؟؟؟پس کو؟؟دروغ میگن،اگه راه داشت این حالو روزم نبود.آخه عشق من که این همه سنگ دلو بی رحم نبودنه من که باورم نمیشه اون سنگدل باشه.همیشه منتظرشم...............همیشه...
نظرات شما عزیزان: